تلاش برای داشتن یک برنامه ملی آمایش سرزمین در طول ۳۵ سال گذشته همواره با موانع و چالشهای متعددی مواجه شده است. تجربه برنامهریزی از نوع آمایش سرزمین در ایران مؤید اتفاقات و تصمیمگیریهای پرفراز و نشیبی در ابعاد مفهومی، نظریهای، تکنیکی، رویهای، فرایندی، سازمانی و قانونی میباشد که گاه منجر به پیشبرد این امر شده و گاه در جهت به انزوا کشاندن و انحراف از مسیر اصلی حرکت گردیده است. این پژوهش قصد دارد که برنامهریزی “آمایش سرزمین” را با دیدگاه فرایندی بررسی و ارزیابی کند و در این مسیر به مفاهیم، سازمانهای درگیر و قوانین حاکم بر نظام برنامهریزی ایران در رابطه با آمایش سرزمین توجه خاصی نشان دهد تا بتواند بخشی از چالشهای موجود در گذشته و حال را دریابد و برای رهایی و برطرف نمودن آنها راه حلهایی ارائه دهد. بر اساس یافتههای پژوهش، مهمترین علل عدم تحقق برنامههای آمایش سرزمین در ایران در زمینههای مفهومی، سازمانی و قانونی است. با وجود برداشتهای نادرست و شناختهای اندک از مقوله آمایش سرزمین، شرایط جغرافیایی سرزمین پیچیده و متنوع ایران، قوانین کم و بیش مستقل و الزامآور مرتبط با آن، جایگاه تشکیلاتی متزلزل و مبهم و نیز وجود نگاه غالب بخشی در برنامهریزیهای میان مدت توسعه اقتصادی و اجتماعی، عملیاتی شدن پیشنهادات برنامههای آمایش با مشکلات فراوانی مواجه است. فایل کامل این مقاله به صورت رایگان قابل دانلود است.
