محلههای شهری در گذشته بستر شکلگیری مراکزی در دل خود به عنوان مکانهایی واجد هویت و معنا بوده که از توانایی بالایی برای برقراری تعامل بین انسان با محیط و انسان با انسان برخوردار بودند. حال آن که امروزه به تبعیت از الگوی شهرسازی غربی و نیز به کارگیری گونههای فاقد معنا در ایجاد محلهها منجر به نادیدهگیری هویت و هم چنین کنار گذاشتن اصول مکانسازی شده است. حس مکان به عنوان یکی از مهم ترین متغیرهای کیفی محیط ها و محله های شهری، ارتباطی بین انسان و مکان است و باعث دادن شخصیت و هویت به مکان می شود، توجه به این مفهوم در محلات مسکونی جدید بدون سابقه تاریخی معطوف به فراهم آوردن کیفیات متعددی هم چون هویت، سرزندگی، خاطره انگیزی، ایجاد حس تعلق، دل بستگی مکانی و غیره است. امروزه توجه نکردن به ایجاد فضاهایی برای مردم در عرصه های عمومی محله های جدید که واجد حس مکان و پیوند با گذشته باشد، موجب بی هویتی، کاهش حس تعلق ساکنان به محل سکونت و پایین بودن میزان تعاملات اجتماعی و به دنبال آن انواع آسیب های اجتماعی گردیده است. هدف این پژوهش بررسی مفهوم حس مکان در مراکز محله های تاریخی و معاصر و شناسایی عوامل موثر بر ایجاد و ارتقای آن در این محیط ها است. برای این منظور، دو نمونه از مرکز محله های شهر یزد، یکی در بافت تاریخی و دیگری در بافت جدید شهر انتخاب و موردمطالعه قرار گرفتند. روش پژوهش همبستگی و از آزمون های آماری کولموگراف اسمیرنف، رگرسیون چندگانه و آزمون همبستگی پیرسون برای تعیین رابطه و شدت و جهت رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته استفاده شده است. بر این اساس ده فرضیه تدوین و در نمونه های مطالعاتی مورد آزمون قرار گرفته اند. مطابق با نتایج به دست آمده متغیرهای هویت در محله تاریخی و کیفیتهای فضایی در محله جدید بالاترین میزان همبستگی را با میزان حس مکان در مراکز محله ها دارند. فایل کامل این مقاله به صورت رایگان قابل دانلود است.
