نوین شهرساز – انواع شکل ساخت شهر(۳) – شهرسازی باروک
شکل گیری این مدل بدین صورت است که نقاط مسلط در یک پهنه، شهر را تشکیل داده و ساختمانهاى ویژه و نمادى (سمبولیک) مهم در آن نقاط قرار میگیرند . این کانونها، به واسطهی خیابانهاى اصلى که مناسب براى ترافیک عمده شهر می باشند، به یکدیگر متصل گردیده و شاکله شهر را تشکیل می دهند. مرز و حدود این خیابانها باید کنترل شوند تا احساس یگانگى (در عین تنوع) در سراسر بافت شهر حفظ شود. این احساس یگانگى و هماهنگی، به واسطهی استقرار عناصرى چون محوطه سازى خیابانها، تعیین ارتفاع ساختمانها، نماى هماهنگ و محدودیتهائى در کاربرى اراضى محقق میشود.
این تفکر شهرسازی که خیابانها و ساختمانهاى میانی، نبایستى کانونهاى اصلى را تحتالشعاع قرار دهند مربوط به دوره باروک میباشد که در گذر زمان نیز تکامل یافته است.
به طور کلی در شهرسازی باروک با دو موضوع روبرو هستیم:
۱- در دوره باروک، محورهای کوتاه و مستقیم دوره رنسانس که جایگزین محورهای پرپیچ و خم قرون وسطی شده بودند با محورهای طویل جایگزین شدند.
۲- شهر رنسانسی و باروکی یک شهر شعاعی است. با این تفاوت که در رنسانس از پیرامون به مرکز و در باروک از مرکز به پیرامون می رویم.
این مدل، به بعضى از عملکردها، اهمیت بیشترى مىدهد مثل ساختمانهاى عمودى شهر یا فعالیتهائى که در حاشیه خیابانهاى اصلى قرار مىگیرند. روىهم رفته از این مدل براى مواردى خاص مىتوان استفاده نمود و جنبه اجرائى یک الگوى کامل را ندارد. از نظر تاریخی، این مدل روشى براى بیان قدرت مرکزى و استراتژىهائى براى بهدست آوردن عظمت بصرى و قدرت کنترل شهر بوده است که نمونه آنها را مىتوان در اقدامات هاسمان (Houssman)، براى شهر پاریس و یا در شهرهاى رم و واشگنتن مشاهده نمود. این مدل براى شهرهاى بزرگ (مادر شهرها) نیز مناسب نیست چون سمبولها بزرگ یا معدود هستند، یا در برابر عظمت شهر ناچیز هستند، ولى در شهرهاى میان اندازه قابلیت اجرائى بهترى دارد.
– عناصر اصلی شهرهای باروک
۱- خیابان: به عنوان عنصری هویت بخش مطرح می شود. خیابان مهمترین نماد و اصلی ترین حقیقت شهر باروک است.اهمیت به هندسه ریاضیات و پرسپکتیو و توجه به خیابانهای مستقیم شعاعی با دید بینهایت در این دوره مشهود است.
۲- میدان: میدان دوره باروک عملکرد خود را به مثابه محل تجمع و تعامل اجتماعی شهروندان از دست داده و تبدیل به فضاهای تشریفاتی شده که حکومت با رژه نظامیان و استفاده از فضای باز جهت جلوه گری مجسمه های یادبود پادشاهان اقتدار خود را رخ می کشید. ساختمانهای اطراف باروک یا کلا ساختمانهای متحدالشکل و یکنواختی می شد که وحدت و نظم میدان را تشدید می نمود و یا بصورت ساختمانهای همشکل به مثابه حلقه ای برای یک نگین (ساختمان مجلل) عمل می کردند.
۳- باغسازی: مفهوم باغسازی و در برگرفتن قسمت عظیمی از فضای شهری توسط باغها را در باروکسیم می توان مشاهده کرد(در رنسانس داخل شهر باغ نداشتیم).
– خلاصه ای از اصول حاکم بر شهرسازی باروک
۱- شهر باروک، یک شهر از پیش طراحی شده، شامل سه بخش عمده، کاخ، اراضی شاهی و مناطق مسکونی شهروندان است.
۲- شهر یک کلیت است که همه اجزاء در خدمت آن قرار گرفتهاند.
۳- نظم هندسی میبایستی به کمک نظم اجتماعی آمده، کنترل شهر و شهروندان را تسهیل نماید.
۴- به منظور تأثیرپذیری بیننده از شهر می بایست: ۱) بخشهای مختلف شهر بوسیله خیابانهای مستقیم به هم مرتبط گردند، ۲) با ایجاد نماهای با شکوه قصر، کلیساها، باغها و فوارهها بر تأثیرگذاری آن افزوده شود. سوماً از عناصر یادمانی، مانند مجسمه برای تجلیل و تکریم پادشاهان و شاهزادگان استفاده گردد.
۵- محل استقرار کاخ طوری انتخاب میگردید که تسلط آن بر شهر تأمین گردد. شروع محورهای شعاعی از قصر بطرف شهر نه فقط حضور فرمانروا را با یک نگاه به شهروندان گوشزد نماید. بلکه در مواقع شورش و آشوب، کنترل و دفع حمله به کاخ را ساده نماید.
۶- کاخ دوران باروک (برخلاف رنسانس) بطرز چشمگیری برونگراست و در محور دید خیابانهای اصلی قرار دارد.
۷- اراضی بخش سلطنتی (باغ و شکارگاه) اگر بزرگتر از خود شهر نباشند، حداقل بخش عمدهای از شهر را اشغال میکنند.
۸- تصور ایدهآل از مسیر خیابان، یک محور صاف و مستقیم بود که دو نقطه مهم را به یکدیگر پیوند میدهد. در ابتدا (در رم) دو کلیسا یا فضای شهری و در دوران استبداد حکومتی دو بینهایت، یعنی شاه و کاخ آن را ، به طبیعت متصل مینمود.
۹- با استفاده از تقارن، در جداره فضاها و نمای ساختمانهای عمومی بر شکوه و عظمت خیابان تأکید میگردد.
۱۰- خانههای مسکونی شهر حتیالامکان متحدالشکل و نمای خارجی آنها یکنواخت طراحی میگردد.
۱۱- اصل حاکم بر سازماندهی میان اجزاء ، هندسی است. نه فقط خیابانهای شهر و باغهای آن زمان از نظمی هندسی برخوردارند، بلکه حتی درختان و بوتهها به شکل مکعب، مخروط یا هرم هرس میگردند(غلبه باروکسیم بر طبیعت).
– شهرهای باروک
رم- هاناوا – فرویدن اشتادت(جنوب آلمان) – ورسای – کارلسروهه