پارادایم ها در علم جغرافیا
پارادایم در علوم به معنای(دیدگاه، الگو، سرمشق و…) است. پارادایم ها همچون خونی در رگ های علوم مختلف جاری است. پارادایم ها فعالیت دانشمندان هر رشته را هماهنگ و هدایت می کند. توجه زیاد به یک پارادایم می تواند تعصب را گسترش دهد و این تعصب اگر در سطح جامعه و حکومت نفوذ کند، موجب عقب ماندگی کشور در مسیر توسعه خواهد شد. پارادایم ها همواره تغییر و تحول پیدا می کنند(ثابت و پایدار).پارادایم های جدیدی توسط افراد با نبوغ ، شجاع و جسور متولد می شوند. تغییر و تحول پارادایم ها به تحولات علوم می انجامد.
هر پارادایم دارای سه چرخه است :
- مرحله آشنایی پژوهشگر با یک پارادایم است.(مطالعات پژوهشگر وی را با یک رویکرد در رشته اش آشنا و علاقه مند می کند.)
- مرحله استفاده شخص از پارادایمی که پذیرفته در پزوهش های خود استفاده می کند .
- مرحله بحران پارادایم. یعنی پارادایم موجود دیگر قادر به پاسخگویی نیاز های علمی پژوهشگر آن رشته نخواهد بود. پس ما دوباره به یک پارادایم احتیاج خواهیم داشت و درواقع در این مرحله انقلاب پارادایم( تغییر پارادایم) به وجود می آید.
پارادایم الف موجب علم هنجاری می شود، در این میان ناهنجاری هایی رخ می دهد و پارادایم الف را به نابودی می شکد. سپس با ضعف و زوال پارادایم الف ، پارادایم ب(پارادایم جدید) متولد می شود و این سلسله به همین صورت ادامه پیدا می کند.
*نکته: پارادایم ها در علوم همانند فیلتر عمل می کنند.
- تولد یک پارادایم ( A )
- بلوغ: معرفی به عنوان چهارچوب علمی یک رشته( B )
- زوال: دیگر پارادایم قادر به پاسخگویی نخواهد بود و درست در این
حالت انقلاب رخ می دهد و پاردایمی نو مجددا متولد می شود.( C )
در اکثر موارد زبان جغرافیا ،استعاره ای(مانند گویی)است.
در این میان چهار استعاره جغرافیا خواستگاه پارادایم ها معرفی شده اند، که به شرح زیر می باشند:
- استعاره شکل گرایی: این استعاره در جغرافیا به ترسیم نقشه، مورفولوژی پدیده ها، کارتو گرافی و… کمک کرده است.
- استعاره ماشین گرایی(قدرت گرایی): استعاره ماشین گرایی محصول قرن ۱۷ است. در این دیدگاه جامعه نظیر یک ماشین که از قطعات مختلف تشکیل شده و از مجموع افراد به وجود می آید. در این صورت همان قوانین ماشین وارگی در جامعه حاکم است. در این دیدگاه، انسانی قوی است که زور دارد و از این زور در راه تسلط بر جوامع انسانی و طبیعی استفاده می کند.
- استعاره اندام وارگی-بوم شناختی: در این دیدگاه مناسبات متقابل موجودات زنده با محیط آن ها بررسی می شود.
- استعاره بافت گرایی: سیاره زمین از رویدادها و اجزای منحصر به فردی(بافت)تشکیل شده است، که لازم است شناخته و بررسی شوند.
سیر تحولات پارادایم ها در رشته جغرافیا
جغرافیا تا زمان داروین در دوره پیش پارادایمی قرار داشت، تا اینکه اولین بحث پارادایم در جغرافیا ، توسط دو شخص به نام های ریچارد چورلی و پیتر هاگت شکل گرفت.
خلاصه سیر تحولات جغرافیا و پارادایم های جغرافیایی را می توان به چهار دوره زیر تقسیم کرد، که به شرح زیر می باشند:
- پارادایم محیط گرایی (جبرمحیطی):ریشه تفکرات تاثیر محیط بر انسان را می توان در نوشته های
بقراط دید. دیدگاه محیط گرایی معتقد است که، اعمال انسانی تحت تاثیر از ویژگی ها و شرایط محیط
طبیعی است. البته زیاده روی و اسیر دانستن انسان به دست طبیعت در این نگرش، توسط اندیشمندان
جغرافیایی رد شده. با بهبود تکنولوژی و افزایش سطح رفاه انسانی این دیدگاه کمی از رونق افتاده است.
بدترین نوع جبرجغرافیایی، پارادایم جبر ژنتیکی است. در این دیدگاه همیشه گروهی از انسان ها از گروه
دیگر برتر هستند، حتی اگر امکانات مساوی در اختیار هر دو قرار دهیم. فردریک راتزل، به علت عقاید توسعه فضایی کشور برای پیشرفت، که بسیار در آلمان مورد توجه حزب نازی واقع شد، بنیان گذار جبر گرایی نو است.
- پارادایم امکان گرایی: این دیدگاه از مکتب فرانسه به سرپرستی ویدال دولابلاش آغاز شد. وی معتقد بود شرایط محیط طبیعی کمترین تاثیر را می تواند بر انسان داشته باشد، زیرا بشر دارای قدرت تفکر و اختیار است. همچنین بر اساس این دیدگاه انسان از امکاناتی که طبیعت در اختیار وی گذاشته است می تواند به صورت آزاد استفاده کند. امکان گرایی شکل جدیدی از فلسفه نو کانتی است.
- پارادایم استثناگرایی(فضایی): در دهه ۱۹۵۰ مسیر علمی جدیدی در پیشروی علم جغرافیا قرار گرفت. در این زمان استفاده از روش های کمی توسط جغرافیدانان به صورت عمده مرسوم شد. روش دیگر نیز به کار گیری قوانین فضایی در آرایش پدیده های جغرافیایی بود. ادوارد اولمن)جغرافیدان آمریکایی( به کار گیری روش فضایی در جغرافیا را مورد تاکید قرار می دهد. از نظریات موثر در پارادایم فضایی می توان به (نظریه مکان یابی کشاورزی–نظریه مکان مرکزی کریستالر-نظریه پخش-نظریه فیزیک اجتماعی) اشاره کرد. این پارادایم برای اولین بارموجب انقلاب علمی رشته جغرافیا شد.
- پارادایم رفتار گرایی: جغرافیای رفتارگرایی محصول ورود اندیشه های روانشناسی به جغرافیا است. در این پارادایم به جامعه از مقیاس خرد(میکرو) نگریسته می شود و افراد، رفتار های فضایی و کیفیت زندگی آنان از دیدگاه جغرافیایی و روانشناسانه مورد بررسی قرار می گیرد.