جغرافیای نوین
مراحل تکوین جغرافیای نوین
- پیروزی جبر گرایی(طبیعت گرایی) با انتشار کتاب منشاء انواع نوشته دکتر چارلز داروین.
- راه یابی جغرافیا به محافل دانشگاهی
- جغرافیای آکادمیک راه یافته به دانشگاه بیشتر تمایل به بررسی موضوعات طبیعت دارد و بر این اساس جغرافیا به دو شاخه: الف)جغرافیای عمومی(سیستماتیک) ب)جغرافیای ناحیه ای تقسیم می شود.
- جغرافیای نو با سه جریان مختلف از سال ۰۹۵۱ به بعد تحول و تکامل پیدا می کند. نخست انقلاب کمی، موجب شکوفایی تحقیقات دانشگاهی و خلق مکاتب فکری جدید شد. در گام پایانی توجه به جنبه های کاربردی جغرافیا در خدمت جامعه و حل معضلات روز دنیا ، این رشته علمی را به تکامل کامل رسانید.
جایگاه جغرافیای نو
جغرافیا به صورت کامل زیر مجموعه علوم انسانی و علوم تجربی نیست، بلکه دانشی میان رشته ای است که از یافته های علوم مختلفی برای بررسی های خود مدد می جوید. امروزه به دلیل اینکه جغرافیا دانشی سیستماتیک و تخصصی شده است، لذا برخی از تقسیم بندی های صورت گرفته امروزی گرایش هایی مانند:(جغرافیای سیاسی- جغرافیای اقتصادی-جغرافیای فرهنگی-جغرافیای رفتار شناسی-جغرافیای انسانی و…)زیر مجموعه علوم انسانی دانسته اند. همچنین گرایش هایی مانند:(ژئومورفولوژی-آب و هواشناسی-جغرافیای خاک ها-جغرافیای اقیانوس ها و…) زیر مجموعه علوم تجربی طبقه بندی کرده اند.
گرایش های جغرافیای نو
- جغرافیای طبیعی
جغرافیای طبیعی چیست؟
عبارت است از مطالعه جغرافیایی از چهرههای طبیعی سیاره زمین . این رشته از جغرافیا به تجزیه و تحلیل و سنجش پراکندگی اشکال زمین، آب و هوا، خاکها، گیاهان، حیوانات و سایر پدیدههای طبیعی میپردازد و از دانش هایی همچون زمین شناسی، هواشناسی، فیزیک، شیمی، زیست، مهندسی آب شناسی، ریاضیات و آمار بهره می گیرد. این شاخه مکان را مفصل تر مورد بررسی قرار می دهد.
*نکته: در جغرافیا مطالعه لایه زندگی به جغرافیای طبیعی واگذار شده است.
*دوگانه انگاری محیطی : برای علوم غربی ،جهان طبیعی اساسا ارزش سوداگرایانه و مادی دارد.این نگرش به ویژه ازانقلاب صنعتی( ۱۶۰۰م) به بعد موجب ضرر های فراوان به طبیعت شد ولی امروزه بشر به این نتیجه رسیده است که باید از آن محافظت کند.
*جغرافیای طبیعی را می توان به شاخه های زیر تقسیم کرد:
- ژئومورفولوژی: این شاخه توسط ویلیام دیوید موریس شکل گرفت .با زمین شناسی پیوند بسیار نزدیکی دارد، به گونه ای که از نتایج کار زمین شناسان برای بررسی زمین رخت های طحی زمین بهره زیادی جسته.تفاوت بارز آن با رشته زمین شناسی در این است که ژئومورفولوژی به زمین ریخت های پوسته زمین و عوامل درونی که در پیدایش اشکال سطح زمین تاثیر گذار هستند، می پردازد.
- اقلیم شناسی(کلیماتولوژی): به بررسی و طبقه بند انواع آب هواها و تاثیر آن بر انسان می پردازد. تفاوت اصلی اقلیم شناسی با هواشناسی در این است که اولی تغییرات بلند مدت آب و هوا و تاثیر آن بر انسان را مد نظر دارد و دومی به وضعیت اتمسفر به صورت کوتاه مدت و در حد پیش بینی های میان مدت و کوتاه مدت می پردازد.
- جغرافیای خاک: بررسی عوامل و مراحل تشکیل خاک، عوامل آلی و غیرآلی در آن، نقش آب و هوا در نوع خاک، بهره برداری از خاک، طبقه بندی و پراکندگی انواع خاک ها در قلمرو این رشته مورد مطالعه قرار می گیرد. جغرافیای خاک وابستگی خاصی با جغرافیای طبیعی و جغرافیای کشاورزی و روستایی دارد .
- اقیانوس شناسی: بررسی علمی پدیده هایی است که اختصاص به اقیانوس های سیاره زمین دارد.
- بیوژئوگرافی یا جغرافیای زیستی: مطالعه جغرافیایی از پراکندگی حیوانی و گیاهی در خشکی های سیاره زمین است که به دو بخش جغرافیای حیوانی و جغرافیای گیاهی تقسیم میشود.
- جغرافیای انسانی
در عصر پست مدرنیسم( ۱۹۷۰م) جغرافیای انسانی پیشرفت کرد .جغرافیای انسانی به تجزیه و تحلیل
پراکندگی فعالیت های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی انسان بر روی زمین می پردازد.بعض از صاحب
نظران جغرافیای انسانی را جغرافیای اجتماعی می خوانند که یک تعریف ناقص و نه چندان جامع
است.
شاخه های جغرافیای انسانی:
- جغرافیای اقتصادی: مطالعه پراکندگی فعالیت های انسانی در تولید، مصرف کالا و خدمات است. جغرافیای اقتصادی بیش از همه با تراکم جمعیت و عوامل جغرافیای طبیعی پیوند دارد .
- جغرافیای سیاسی: از واحدهای سیاسی سیاره زمین و نقش فعالیت های سیاسی در مسائل جغرافیای انسانی و اقتصادی بحث میکند. بخشی از این علم به شناخت اثرات عوامل طبیعی و فرهنگی در ظهور و فعالیت واحدهای پرقدرت سیاسی اختصاص دارد.
*نکته: اقتصاد سیاسی، بخش از دانش اقتصاد است که از رابطه میان سیاست ، اقتصاد وبه وِیژه نقش قدرت در تصمیم گیری های اقتصادی بحث میکند. به واسطه اینکه اقتصاد سیاسی، مکان و فضا می آفریند، لذا باید از جنبه جغرافیایی بررسی شود.
۱)جغرافیای فرهنگی: از پراکندگی جمعیت در سطح زمین و فرهنگ آنها، اصول و عوامل وابسته به آن ها بحث می کند.
۴)جغرافیای سکونت: از تکوین، وسعت، شکل، نقش و نوع پراکندگی ساختمان ها و بناهای شهری و روستایی بحث میکند که جهت سکونت انسان و بهره گیری های اقتصادی او ساخته شده است. به کلامی دیگر، جغرافیای سکونت، تجزیه و تحلیل پراکندگی سکونتگاههایی است که انسان به وسیله آنها خود را به زمین خاصی وابسته میداند. نقش و شکل مساکن همواره از ویژگیهای فرهنگی و اقتصادی جامعه متأثر می شود. مساکنی که به وسیله انسان بنا می شود بعد از مرگ او نیز سالیان دراز به حیات خود ادامه میدهد از اینرو اجزاء و عوامل ترکیب دهنده مساکن همواره به گذشته تعلق دارد.
*نکته: جغرافیای سکونت رابطه نزدیکی با جغرافیای جمعیت دارد.
۵)جغرافیای شهری: از پراکندگی جغرافیایی شهرها و علت وجودی آنها، همچنین از مورفولوژی، وسعت، نقش، بهره برداری از زمینهای داخل شهرها، بررسی نقش یابی مناطق شهری، توسعه شهر و نتایج آن، تأثیر شهر در نواحی اطراف، منطقه نفوذ خود و بالاخره از مسایل و مشکلات شهری در زمان حال و آینده بحث می کند
۶)جغرافیای تاریخی: بررسی تأثیرات محیط های جغرافیایی در پدیدههای تاریخی.__