مکتب های جغرافیایی
مکتب فکری به چه معناست؟ مکتب پیکره بندی و رویکردی در اندیشه ای، در حوزهی خاصی از دانش است که بر بنیادی زیربنایی تر بنا شده است.مکتب برای فراوردههای فکری خود رویکردساز و جهت دهنده است. مکتب فکری در منظومه ی، دانش بشری با مشخصههای خود شناخته میشود.
*در جهان علم سه مکتب یا دیدگاه مهم برای شناخت وجود دارند، که به شرح زیر می باشند:
- دیدگاه تجربه گرایی(پوزیتیویسم): انسان تنها با استفاده از حواس خود می تواند به واقعیات پی ببرد و هیچ شناختی یا واقعیتی خارج از دایره حواس آدمی وجود ندارد.(هرچه حس می کنیم و میفهمم یعنی وجود دارد.)
- علم تفسیری-تحقیق تفسیری (کل به جزء): نظریه پردازان این مکتب معتقدند که برای شناخت موضوعی باید راه شرح و تفسیر را پیش گرفت.
- دانش انتقادی( مکتب فرانکفورت): بزرگان این دیدگاه از مکتب فرانکفورت هستند که منتقد به تجربه گرا ها هستند همچنین افکار مارکس را با توجه به شرایط زمانه، اصلاح آن را لازم می دانند.
*چهار مکتب ماندگار در رشته جغرافیا عبارتند از:
الف-مکتب تفاوت های مکانی: این مکتب در جغرافیا که باید تفاوت های مکانی راشناخت، از ۲۰۰۰ سال پیش تا سده ۱۹ میلادی اساس جغرافیا بود. در قرن نوزدهم دیدگاه استعماری کشور های اروپایی که تلاش می کردند نقاط استعماری را بشناسند به این دیدگاه اعتبار بیشتری بخشید.
ب-مکتب چشم انداز یا مکتب برکلی: این مکتب ابتدا در آلمان پایه گذاری شد. عده ای از جغرافیدانان مفهوم چشم انداز را به عنوان ناحیه ویژه با مرزهای معین می نگرند . کارل ساور عقیده دارد که: )ما دو چشم انداز داریم ،چشم انداز فرهنگی( انسان ساخت) و چشم انداز طبیعی( طبیعت ساخت)) .
*نکته: به نظر کارل ساور، انسان خود یک عامل مورفولوژیکی محسوب می شود . مکتب چشم انداز به ویژه در شاخه جغرافیای انسانی، گاهی به عنوان مکتب برکلی خوانده می شود که آن را،گروهی از همفکران کارل ساور در گروه جغرافیای دانشگاه برکلی آمریکا گرد آورده اند.
ج- مکتب اکولوژیکی یا مکتب محیطی: در این مکتب تأکید بیشتر در زمینه اثرات محیط جغرافیایی مطرح میگردد، تا آنجا که یکی از نام آوران مکتب اکولوژیکی به نام هارلن باروز، جغرافیا را علم اکولوژیکی انسانی میداند .
*نکته: باید توجه نمود که در جغرافیای طبیعی اغلب بایستی به بخش هایی پرداخته شود که بر روی انسان و محیط طبیعی به صورت متقابل اثر می گذارد. اگر جغرافی دانی به این امر مهم توجه نکند به صورت ناخوداگاه وارد قلمرو مطالعاتی رشته های دیگر می گردد و کارهای پزوهشی و تالیفی وی از اعتبار ساقط می شود.)در کشور ایران اغلب ژئومورفولوژیست ها و اقلیم شناسان دچار این چنین خطاهایی شده و به جای اینکه در مسیر رشته خود گام بردارند ، وارد حوضه های مطالعاتی علومی همچون: زمین شناسی و هواشناسی می شوند.
د-مکتب سازمان فضای زندگی: نگرش علمی به جغرافیا به عنوان علم پراکندگی، جغرافیا را بیش از پیش به علوم ریاضی وابسته می کند. در این مکتب، جغرافیا علم مطالعه پراکندگی فضاهای زندگی و وابستگی های مکانی است. در اینجا مفاهیم ( مکان) و ( پراکندگی) اساس کار جغرافیدانان می باشد. تئوری تحلیل مکانی در علوم اجتماعی، علوم اقتصادی، بیش از جغرافیای انسانی راه تکامل پیموده است . مکان یابی صنعتی و کشاورزی اساساً با مکان اقتصادی، در رابطه است. در مکتب سازمان فضای زندگی به روش های آماری و ریاضیات در توجیه سازمان بندی فضای زندگی تأکید می شود.
*نکته : در این مکتب، وجه اشتراک شاخه های علمی با جغرافیا، از امتیازات مثبت مکتب سازمان فضای زندگی محسوب میشود .
* نکته : نتیجه میگیریم که در مکتب سازمان فضای زندگی، قلمروهای مشترک میان جغرافیا و علوم اجتماعی بیانگر اهمیت یابی میان رشته ها و شاخه های مختلف جغرافیا است.
*نکته : قلمروهای مشترک میان شاخه های مختلف جغرافیای انسانی با جامعه شناسی نیز زیاد است. چنانکه جامعه شناسی شهری، اکولوژی انسانی و جمعیت شناسی، قلمروهای مشترک زیادی با جغرافیای شهری، جغرافیای اجتماعی و جغرافیای جمعیت دارند . جغرافیای رفتاری نیز قلمروهای مطالعاتی مشترک بسیاری با روانشناسی دارد.