مکتب جغرافیای آنارشیستی
بنیان های فکری و ایدئولوژیک مکتب آنارشیسم در رابطه با طبیعت، انسان را بخشی از طبیعت تصور نموده و چون در طبیعت سلسله مراتب وجود ندارد، پس جوامع انسانی نیز به عنوان یک جزء از طبیعت نمی تواند جدای از ساختارهای طبیعی عمل نماید. براین اساس در جوامع انسانی نباید سلسله مراتب وجود داشته باشد. از نظر مکتب آنارشیسم آنچه موجب ایجاد سلسله مراتب در جوامع انسانی می شود عامل رقابت است. در صورتی که رقابت در جوامع انسانی وجود نداشته باشد، عوامل ایجاد کننده سلسله مراتب از جمله مال اندوزی – ستیزه جویی ها و زیاده خواهی ها نیز از جوامع انسانی حذف خواهد شد. در این رویکرد، نزدیکی فکری زیادی بین سوسیالیست ها و آنارشیست ها وجود دارد. این مکتب در زمانی که نظریه داروین وارد مباحث اجتماعی شد و در روابط انسانی به عامل رقابت اعتبار بخشید، مطرح شد .
در این مکتب جویای نوع جدیدی از زندگی هستند، که بر مبنای تعاون و همیاری مردم بنا شده باشد. در این مکتب شهرها، عامل اصلی تخریب محیط زیست و طبیعت هستند و گاهی به عنوان قاتل زندگی از آنها تعبیر می شود.در این مکتب رقابت انسانی نفی شده و بجای آن تعاون و همیاری مردم توصیه می شود.آرمان شهر در این دیدگاه یعنی:(شهری که برمبنای همیاری و تعاون شکل گرفته باشد.)