در بررسی ریشه لغت آمایش، با توجه به مفهوم علمی آن و در جهت سازماندهی فضا، مجموعه فعالیت هایی صورت خواهد گرفت که به نوعی در معانی مختلف مصدر “آمودن” مستتر است زیرا آمودن آنگونه که لغت نامه دهخدا بیان کرده است به معنای آمیختن، در نشاندن، مستعد کردن، آراسته کردن و در کنار هم چیدن و… است و آمایش اسم مصدر “آمودن” و “آماییدن” است. مفاهیمی که تا پیش از متداول شدن عبارت آمایش سرزمین در واژه هایی نظیر “تنسیق سرزمین” یا “بهره وری از زمین” جست و جو می شد.
در حیطه برنامه ریزی، آمایش سرزمین دلالت بر اقدام هایی دارد که به طور گسترده توسط بخش عمومی به کار گرفته می شود تا آینده توزیع فعالیت ها و سکونتگاه ها را در فضا تحت تاثیر قرار دهد. این اقدام ها با هدف ایجاد یک سازمان فضایی عقلایی از کاربری های مختلف سرزمین و ایجاد پیوندهای بیشتر بین این کاربری ها، متوازن ساختن تقاضای توسعه با الزام های حفاظت محیط زیست و دستیابی به اهداف اجتماعی و اقتصادی مورد نظر دولت ها صورت می پذیرند.
براساس این، در برنامه ريزي آمايش سرزمين اقدام هایی براي هماهنگ ساختن تأثيرهای فضايي سياستهاي ساير بخشها براي دستيابي به توزيع بهينه اي از توسعه اقتصادي بین مناطق(حتي در جوامعي كه به رويكرد بازار آزاد التزام دارند يا تنظيم تغييرات مطلوب دركاربريهاي مختلف سرزمين)صورت ميپذيرد. آمايش سرزمین هر چند به رویکردی از برنامه ریزی فضایی اطلاق می شود که تحت هیچ یک از چهار رویکرد کلی برنامه ریزی تلفیقی جامع، مدیریت کاربری اراضی و برنامه ریزی شهری نمی گنجد اما از آنجا كه همانند هر یک از انواع خود بعد جغرافيا را به ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی سیاستگذاری های عمومی می افزاید در چارچوب انضباط برنامه ریزی فضایی جای می گیرد. برنامه آمایش سرزمین در حالی که هم زمان یک انضباط علمی، ابزاری اداری و چارچوبی برای سیاستگذاری فضایی – و نه منطقه ای- است رویکردی چند انضباطی و جامع برای نیل به یک توسعه فضایی متوازن حاکم بر استراتژی های کلی توزیع جمعیت و فعالیت در پهنه سرزمین است. هرچند برنامه ریزی فضایی در سراسر جهان عمومیت دارد اما این عمومیت به معنای شکل و محتوای یکسان بین تجارب برنامه ریزی مختلف نیست. از ویژگی مشترک برنامه هایی ازین دست، یعنی فضایی بودن که بگذریم، این برنامه ریزی ها در جوامع گوناگون، از جمله به دلیل تفاوت در تجارب تاریخی، نوع حکومت، میزان توسعه یافتگی، اولویت های سیاسی و تفاوت های جغرافیایی، شکل های متفاوتی به خود گرفته است. در ایران نیز نه تنها تجربه برنامه ریزی آمایش سرزمین تفاوت های معنا داری با تجارب سایر کشورها دارد، بلکه در بیش از سه دهه مطالعات آمایش سرزمین در دوره های مختلف نیز چه به لحاظ روش شناسی و چه به لحاظ معرفت شناسی، تحولات مختلفی را از سر گذرانده و متناسب با مقتضیات درونی و بیرونی تکامل یافته است. روند مورد اشاره به سادگی از تعاریف مختلفی که از آمایش سرزمین در برهه های مختلف ارایه شده، قابل تشخیص است.
-تعریف دهه پنجاه از آمایش: مهندسان مشاور ستیران در این دهه آمایش سرزمین را اینگونه تعریف می کنند: برنامه ریزی و سازمان دادن نحوه اشغال فضا و تعیین محل سکونت انسان ها و محل فعالیت ها و تجهیزات و همچنین کنش های بین عوامل گوناگون نظام اجتماعی و اقتصادی. این تعریف بیشتر مبتنی بر بهره وری از سرزمین براساس قابلیت ها و امکانات است و به بیانی دیگر، فعالیت یابی برای بهره وری از سرزمین بوده ضمن اینکه در این تلقی مقولات مربوط به جمعیت جنبه حاشیه ای دارند.
-تعریف دهه شصت از آمایش: آمایش سرزمین، تنظیم رابطه بین انسان، فضا و فعالیت های انسان در فضا به منظور بهره برداری منطقی از جمیع امکانات در جهت بهبود وضعیت مادی و معنوی اجتماع بر اساس ارزش های اعتقادی با توجه به سوابق فرهنگی و ابزار علم و تجربه در طول زمان است. مفاهیمی که این نحوه نگرش به آمایش در بردارد ناظر بر مقولاتی نظیر فعالیت یابی برای مکانی خاص، مکان یابی برای فعالیتی خاص، الگوی سازماندهی فضا، الگوی اسکان جمعیت و مدیریت سازمان فضایی توسعه است.
-تعریف دهه هفتاد از آمایش: آمایش سرزمین مهندسی ترتیبات بهره برداری بهینه از ظرفیت ها را یعنی نوع و مقیاس و موقعیت مکانی فعالیت هایی که منجر به بهره برداری بهینه از ظرفیت های آن است هدف قرار می دهد یا مفهوم و عینیت می بخشد.