مجله دانش شهر از سال ۱۳۸۸ شروع به کار کرده و توسط مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران منتشر می شود. دوره انتشار این مجله به صورت ماهنامه بوده و موضوع اصلی آن، دیپلماسی شهری و روابط بین الملل است.
سایت این مجله عبارت است از :http://rpc.tehran.i
مجله دانش شهر،شماره ۲۵ – بهمن ۱۳۸۹
با رشد جمعيت جهان، بحران انرژي و گرم شدن کره زمين و کمبود مواد غذايي در آينده بسيار نزديک توسعه شهرها دگرگون شده و به سمت توسعه پايدار پيش خواهد رفت. در بيشتر دوران حضور بشر بر روي کره زمين، تجمعها و سکونتگاههاي انساني اغلب در اطراف آبها صورت ميگرفت و روش زندگي غالب مردم روشي شبيه معيشت روستاييان بود. در اين سالها که تاريخ بشر را تشکيل ميدهد، بقاي بشر وابسته به شکار و کشاورزي بود و اين دو شغل اصلي مردم قرنهاي پيش را تشکيل ميداد.
در اواخر قرن بيستم، بشريت گام در تجربهاي تازه نهاد و شهرهاي بزرگ و نه روستاها و شهرهای کوچک، محل سكونت اصلي انسانها شد. رشد شهرها، چهره زمين و شرايط زندگي بشر را تغيير داد. پيامد مهم اجتماعي- فرهنگي شهرنشيني دور ساختن انسانها اول از لحاظ فضايي و سپس از لحاظ رواني از زميني است كه آنها را تغذيه مي كند. در قرن اخير، جمعيت افراد شهرنشين از ۱۵% به ۵۰% افزايش يافت، يعني از ۱٫۵ بيليون به ۶ بيليون نفر رسيد. در سال ۱۸۰۰ تنها يك شهر با جمعيت يك ميليون نفر وجود داشت، لندن. ولي در سال ۱۹۹۰، ۱۰۰ شهر بزرگ جهان جمعيتي بالغ بر ۵۴۰ ميليون نفر را در خود جاي داده بودند و حدود ۲۲۰ ميليون نفر در ۲۰ شهر بزرگ جهان زندگي ميكردند (Urban Agriculture And Sustainable Cities). به گزارش بانک جهاني در سال ۲۰۰۰ ميلادي ۳۹ درصد از کل جمعيت جهان در مناطقي ساکن بودند که بيش از يک ميليون نفر جمعيت داشتند. ۱۵ درصد از شهرنشينان در فضايي ساکن بودند که جمعيت آن از ۵ ميليون نفر بيشتر بود. در اين سال تنها ۸ درصد آمريکاييها در شهرهاي با جمعيت يک ميليون نفر زندگي ميکردند.
در سال۱۹۷۷ در کشور کنيا و به مناسبت “روز زمين”، جنبشي با عنوان “کمربند سبز” به وجود آمد که يکي از اولين تلاشها براي ارتباط بين جوامع انساني ومنابع طبيعي در غالب يک اتحاد زيست محيطي بود. اين جنبش در ابتدا با يک اجتماع محلي به شکل بسيج شدن گروههاي مردمي به منظور کاشت درختان بومي در زمينهاي مستعد شروع به کار کرد. در سالهاي اخير فعاليتهاي تشکل به سمت رويکردهاي تأمين غذا و توليد غذاهاي بومي ارزان و قابل کشت آسان بسط داده شده است. تعدادي از اين غذاها که به واسطه رشد سريع (بيشتر از لحاظ سازگاري بومی) کيفيت و کميت بالايي داشتند امکان صادرات پيدا کردند. کاشت و تهيه محصولاتي مانند قهوه، چاي و گُل که مورد تقاضاي وافر بسياري از شهرها مي باشند، بدين وسيله توجيه اقتصادي بالايي پيدا نمودند. در عمل، درختکاري در شهرها به طور نامحسوس يک آموزش اجتماعي و راهکاري براي مشارکت مردم فراهم نمود. در دهه هاي بعد کار اين جنبش به ديگر کشورهاي آفريقايي گسترش يافت. در اين اقدام با جلب تشكلهاي مردم نهاد، درختکاري و فعاليتهاي مرتبط تداوم يافته و به عنوان يک فعاليتي اجتماعي سودمند توسط دولتها حمايت مي شوند(MOllison,1981).
تاريخچه مبداءشناسي کشاورزي پايدار را نيز ميتوان در جنبشهاي مردمي حامي محيط زيست جستجو کرد. چنانچه براين اساس واژه ترکيبيpermaculture براي اولين بار در سال ۱۹۸۰ ميلادي توسط دو نظريه پرداز و استاد دانشگاه استراليايي به کاربرده شد. کليد واژه “کشاورزي پايدار” را ميتوان به عنوان معادل فارسي کلمه لاتين permaculture مطرح نمود. اين واژه ابداعي خود ترکيبي از دو واژه مستقل لاتين با عنوانAgriculture به معناي کشاورزي وpermanent به معناي پايدار و با دوام ميباشد. اين جنبش به عنوان ضرورتي در قبال مقابله با ازدياد آلودگيهاي کره زمين و تخريب فزاينده محيط زيست شکل گرفت و تلاش خود را براي آگاهي عمومي در اين زمينه به کار بست. ماليسون در سال ۱۹۸۱ در مقابل موقعيت خطير و غيرقابل مهار آلودگي محيط زيست و فقدان انرژي فسيلي راهکار کشاورزي پايدار را مطرح نمود. در امتداد اين مباحث کليد واژه جديدي با عنوان “کشاورزي پايدار شهري” مطرح شده است که آنرا نيز ميتوان رويکردي از توسعه پايدار برشمرد که در آن طراحي ساخت وساز در خدمت جامعه بشري، هماهنگ با اکوسيستم پايدار طبيعت عمل کرده و مانع از کاهش کيفيت محيط طبيعي میشود (Mollison, 1981).
موضوع: مدیریت بحران
نویسندگان: محمد رضا فرزاد بهتاش ، ،محمد تقي آقابابائي،مرواريدمحمد امينی